مهدي محمودي، رئيس انجمن موسسات مد و لباس کشور معتقد است، مُدسازي ايراني در کنار تبليغات و برنامهسازي همراه با علم و دانش محقق ميشود.
مهدي محمودي رئيس انجمن موسسات مد و لباس کشور در گفتوگو با خبرنگار مهر درباره ترويج مُد ايراني توسط جشنوارهها و نمايشگاههاي کشور گفت: با توجه به اينکه در حوزه طراحي، توليد و توزيع فعاليتهاي زيادي داريم، سمينارها و کارگاههاي فروش مختلف برگزار ميکنيم اما محصولاتي که در نمايشگاههاي گوناگون به نمايش گذاشته ميشود را در سطح جامعه نميبينيم اين مسئله از آن نشات ميگيرد که در کشور جريان مُدسازي نداريم.
او ادامه داد: جريان مُدسازي در جهان بسيار متفاوت است و دانش و علم مختص خودش را ميطلبد. ما بايد در اين زمينه خودمان را پيش ببريم تا بتوانيم مُدسازي داشته باشيم.
رئيس انجمن موسسات مد و لباس کشور با اشاره به مُدسازي ايراني تصريح کرد: جريان مُدسازي با برگزاري رويداد، نمايشگاه و فستيوال رخ نميدهد بايد با علم و دانش همراه باشد. البته برخي از افراد معتقدند که مُدها از طريق رويدادها معرفي ميشوند مثلا يک برند کالکشن جديد عرضه ميکند و اين مجموعه جديد را در قالب رويداد اجتماعي ـ فرهنگي به همه عرضه ميکند قطعا اين برند يا مجموعه قابليت مُدسازي را دارد زيرا در دوران برگزاري اين رويداد، بيش از 20 تا رسانه و شبکههاي مجازي به شکل کامل آن را پوشش ميدهند و در معرض نمايش قرار ميگيرد.
او درباره موفقيت مُدسازي در کنار تبليغات اظهار کرد: ببينيد پوشش دادن هم به اين معنا است که همه افراد و علاقهمندان به اين حوزه با طرح آن کالکشن آشنا ميشوند و تمام جهانيان آن طرح را ميبينند به اين ميگويند مُدسازي! موفقيت در معرفي و ارائه مُد در کنار برنامهسازي و تبليغات رخ خواهد داد. از همين رو، اگر بتوانيم جريان برگزاري رويدادها را تبديل به جريان ديدهشدن کنيم، مُدسازي اتفاق ميافتد و بعد ميتوانيم تاثير آن را در سطح جامعه و نوع پوشش مردم ببينيم.
محمودي گفت: البته تا زماني که در حوزه مد و لباس تمام نگاهها و نگرشها به سمت بنگاه اقتصادي پيش برود که تنها سود و منفعتاش براي مجري يا شرکتکنندگان آن رويداد و نمايشگاه و جشنواره باشد که تنها توليد ثروت کند قطعا نميتوانيم تاثير آن رويداد را در جامعه ببينيم.
منبع : خبرگزاري مهر
شهاب حسيني اين روزها با تجربهاي جديد بار ديگر بحث ساخت تاکشوهاي اينترنتي را داغ کرده است. برنامههايي که بدون خط قرمزهاي تلويزيون با دستي بازتر در دعوت از مهمانها ميتوانند خبرساز شوند. اما آيا تنها اين دو ويژگي براي موفقيت يک برنامه کافي است؟
فاطمه پاقلعهنژاد: رقابت بر سر دقيقههاست. درآمد از هر دقيقه تماشاي بيشتر، ثبت پهناي باند بيشتر و ايجاد ترافيک بيشتر بر بستر اينترنت ايجاد ميشود. هر يک نفر که يک 90 دقيقه را بيش از ديگران به تماشا بنشيند، براي پخشکنندگان برنامههاي اينترنتي يک سرمايه بزرگتر محسوب ميشود.
اين رقابت بر سر دقيقههاست که دعوا بر سر «قورباغه» و «آقازاده» يا «دل» و «ملکه گدايان» و پلتفرمها بر سر توليدات پرستارهتر را ايجاد کرده است. در روزهاي تلخ کرونا که صنعت سينما تقريبا تعطيل شده، اين وياوديها هستند که جان گرفتند و با توليد محصولات انحصاري ميدان رقابت داغي براي خود ايجاد کردهاند و همين تجارت سودآور يکي مثل شهاب حسيني را هم پس از نزديک به سه دهه بر آن داشته تا به عنوان مجري روي صحنه برگردد.
پسر خوشتيپ و پرانرژي، ستاره تلويزيوني دهه70 که بچههاي دهه60 عاشق اجراهايش در «اکسيژن» بودند. او که از مسير اجرا به بازي در«پليس جوان» رسيد و تبديل شد به سوپر استاري که براي بازيگري جايزه کن برده و با موفقيت تيم «فروشنده» و «جدايي نادر از سيمين» به مجسمه اسکار رسيده سينماي ايران، حالا براي اين بازي پرطرفدار وسوسه شده تا دوباره روي استيج برگردد و اجرا کند. شهاب حسيني هم مثل خيلي ستارههاي ديگر که در اين سالها در مقابل وسوسه اجرا و صحبت رودررو با مخاطب نتوانستند مقاومت کنند، آمده تا تاکشويي اجرا کند که بتواند رکوردشکن باشد و در اين بازي دودوتاي دقايق به موفقيت برسد. او همان مسيري را در پيش گرفته که سالها قبل نمونههاي موفقش را اپرا وينفري يا الن اجرا ميکنند و بينندگان چندصدميليوني در جهان دارند.
تيپ برنامه شهاب حسيني را البته شبکههاي فارسيزبان آنور آبي هم دارند و مثلا سينا وليالله و برنامهاش يکي از همين دسته برنامههاست. تنها برگ برنده شهاب حسيني اما شايد اين باشد که او در بستر جديد عرضه محتوايي که با رونق وياوديها به وجود آمده ميتواند فارغ از خط قرمزهاي عجيب و غريب تلويزيون و بدون نگراني از ليست بلندبالاي افرادي که حضورشان روي آنتن تلويزيون به هر دليلي ممنوع است يا خودشان ترجيح ميدهند به برنامههاي تلويزيوني نروند، چهرههاي جديدي را رودرروي مخاطب بنشاند و سوالات متفاوتي از آنها بپرسد و مخاطب را با هيجان رفع کنجکاوياش درباره زندگي ستارههاي سينما با خود همراه کند.
شهاب البته در 5 قسمت اول از برنامهاش، کمهيجانتر از همه اين مجريها وارد بخش مهمي از کار اجرا در چنين برنامههايي نشده است و از آن دست استنداپ کمديها، شوخيهايي که لازم است با مهمانها بکند و انرژي خاصي که باعث باز شدن يخ مهمان و برنامه و طرفدارانش خواهد شد، در اين برنامه خبري نيست. همين موضوع هم او را سيبل انتقادات کرده است. او که سالهاست در نقشهاي مختلف خوش درخشيده و از بدمني مثل قباد در «شهرزاد» تا معلم سادهاي مثل عماد در «فروشنده» مخاطب را با خود همراه کرده، حالا در عرصه اجرا و زماني که بايد هدايت يک برنامه را به دست بگيرد، به زعم کارشناسان چندان موفق نبوده و اگر مهمانانش شيريني و خونگرمي لازم را در کاراکتر خودشان نداشته باشند، «همرفيق» در بعضي دقايق کسلکننده ميشود.
اين اتفاقي است که در موارد ديگري هم براي ستارههايي که به عرصه اجرا و برنامهسازي پا گذاشتهاند رخ داده است. مروري بر نمونههاي تاکشوهاي ايراني و سرگذشتهايشان نکات جذابي به همراه دارد. مسيري از برنامهسازي که در دهه 80 با رويکرد هارد تاک و در ادامه آن «کات» آغاز شدند و به مخاطب هم رسيدند.
صندلي داغ يکي از موفقترين نمونه هاي تاکشوي سياسي اجتماعي در تاريخ رسانه ملي است. اين برنامه که خود تقليدي از يک نمونه موفق خارجي بود در ابتدا با زندهياد منوچهر نوذري آغاز شد و در فصلهاي بعدي با داريوش کاردان و احمد نجفي ادامه پيدا کرد و در تمام فصلهايش هم قسمتهاي جذابي داشت که پر سر و صدا شدند و در يادها ماندند. سبک خاص اجراي اين برنامه البته بيشتر به موضوعات شخصي اما با تم اجتماعي ميپرداخت و هر طور بود اشک مهمان را در مي آورد. برخي از ويدئوهاي گفتوگوهاي اين برنامه هنوز گاهي به فراخور موضوعات مختلف در شبکههاي اجتماعي وايرال ميشود.
هارد تاک تند و تيز فرزاد حسني در اوايل دهه 80 که سرانجام برايش گران تمام شد، سبکي از برنامهسازي گفتوگومحور بود که به سراغ مديران و مسئولان رفته و قصد داشت يک برنامه زنده بدون کات باشد. نمونهاي که جنجالي شدن مصاحبه حسني با رادان رئيس وقت پليس تهران خيلي زود طومارش را پيچيد.
رضا رشيدپور اولين نفري بود که در دوران دوري از تلويزيون سراغ تاکشوي اينترنتي رفت و البته موفق هم بود. کاري که در روزهاي اينترنت ديزلي و پهناي باند باريک اينترنت مثل بمب صدا کرد و در يادها ماند تا تلويزيون هم احساس خطر کند و رشيدپور را دوباره به شبکه 3 برگرداند. او در اين برنامه به سراغ هارد تاک رفته بود. هارد تاکهاي سياسي اجتماعي تند و تيز مثل مصاحبههايش با رسايي يا مرحوم شجوني که هنوز هم گاهي بازنشر ميشوند.
فريدون جيراني کارگردان سينما و تلويزيون پس از يک دوره اجراي برنامه «هفت» و کنار رفتن از اين برنامه ساخت يک تاکشو بر بستر اينترنت را با «35» تجربه کرد. گفتوگوهايي با ستارههاي سينما و تلويزيون که در زمان خودش ديده شد.
شايد کمتر کسي در خاطرش مانده باشد که ترانه عليدوستي هم روزي روي صندلي اجرا نشسته و برنامهاي اجرا کرده که محور گفتوگوهايش موضوعات سياسي بوده است. برنامه «عصر ما» يکي از برنامههاي متفاوت در حوزه ساخت برنامههاي گفتگو محور بود. برنامهاي با تهيهکنندگي، کارگرداني و اجراي ترانه عليدوستي که موضوعات سياسي را محوريت گفتگوهايش قرار داده بود. «عصر ما» سعي کرد برنامهاي چالشي باشد که در هر قسمت با پرسيدن سئوالاتي که در ساير رسانههاي پرسيده نميشود با کارشناسان نشستي انجام دهد. چهرههايي همچون فائزه هاشمي، سعيد حجاريان، نرگس آبيار، حميد رسايي و لاله افتخاري از مهمانان اين برنامه بودند تنها 4 قسمت از آن ساخته و پخش شد.
اگرچه خندوانه و دورهمي خيلي در طبقهبندي تاکشوها نيستند و برنامههاي ترکيبي محسوب ميشوند اما بخصوص در «دورهمي» و در مواجهه مهران مديري با مهمانانش نمونه موفقي از يک تاکشوي جذاب ديده ميشود که مجري سعي ميکند مهمان را ترغيب به فعاليت بيشتر کند و اينگونه مخاطب بگيرد.
مسيري که اين برنامه را چند سالي است از پربينندههاي صداوسيماي کم مخاطب کرده است.
ام شو يک تاکشو کمدي سريالي بود که به صورت لايو با کارگرداني و اجراي مجيد صالحي ساخته ميشد و در هر قسمت ميزبان هنرمندان و ورزشکاران بود. سامان احتشامي نوازنده پيانو و جواد خواجوي به عنوان کمدين نيز هر قسمت در اين برنامه طنز مجيد صالحي را در امر اجرا همراهي ميکردند. «امشو» يازده قسمت در فضاي اينترنت پخش شد و ديگر خبري از ادامه آن نشد. البته يکي از قسمتهاي اين برنامه با حضور اکبر عبدي جنجالي شد که شايد اين اتفاق باعث شد پخش آن ديگر ادامه پيدا نکند.
«همرفيق» تا حالا 5 گروه مهمان را به استوديو آورده. اولين مهمان ، مهمان پر هزينه و معروف يعني نويد محمدزاده بود. کسي که گفته شد دعوتش 500 ميليون هزينه داشته و اعلام شد رکورد 21 ميليون دقيقه اي بيننده را در 24 ساعت داشته و در ميان برنامه هاي اينترنتي از اين دست، رکوردشکن شده است.
برنامه اي که البته منتقدان جدي پيدا کرد. انتقادهايي که بيشتر به سبک اجراي کم انرژي شهاب حسيني بودند.
ولي دو برنامه بعدي يعني تيم بهرام افشاري و هوتن شکيبا يا پژمان جمشيدي و سام درخشاني توانستند با تمجيدهاي بسيار روبرو شوند و بسيار وايرال شوند. برنامه هايي که در آنها مهمانان قاپ مخاطب را با شوخي هاي شان ربودند و هيجان انگيز شدند.
اتفاقي که باز در برنامه هاي معتمد آريا و زوج تنابنده -مهران فر نيفتاد چون مهمانان آن شوخ طبعي و هيجان را نداشتند و شهاب حسيني هم انگار در قالب يک مجري کت و شلواري خشک مانده بود. با تجربه اين 5 قسمت و تماشاي قسمتهاي باقيمانده که براي اين فصل از «همرفيق» ضبط شده بايد ديد آيا شهاب حسيني در ادامه ميتواند جايگاه خود را به عنوان يک مجري چنان تثبيت کند که ساخت فصل ديگري از اين برنامه هم براي خودش و هم براي پلتفرمهاي عرضه محتوا جذاب باشد يا اين تجربه جديد اين سوپراستار سينما به همين جا ختم ميشود.
منبع: خبر آنلاين
درباره این سایت